۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

طنز اعتراف گیری

سلام
. این جزو مقاله های جدیمه مثلا
برام این زندانهای جمهوری اسلامی جالبه . چونکه هر کی توش میره یکهویی متنبه میشه و از فرداش دیگه فقط از رهبری اطاعت میکنه و به کل گناهاشو اعتراف میکنه و طلب بخشش میکنه .و از اون طرف با دوتا بال و یک حلقه ی نور روی سرشون از زندان در میان و توی دادگاه سرودست میشکونن واسه اینکه اعتراف کنن (مورد سعید شریعتی) و اونقدر منور میشه چهره هاشون (مثل آقای احمد زید آبادی) که آدم گاهی تنش میخواره بره تو این زندانها شاید ما هم فرشته شدیم رفتیم بهشت (این خارشه چنان زیاده که هی چرت و پرت برای شما مینویسم که آخرش ببرنمون متنبه کنن ما رو)
البته ما که شانس نداریم شاید رفتیم زندان خدا از ما یک دروغگو درست کرد از همون دروغگوهایی که ادعا میکنن وقتی خواستن برادرای بسیجی و سرکوبگر بخاروننشون از شیشه نوشابه استفاده کردن و یکم پایینترو خاروندن اینجوری آدم متنبه نمیشه و فقط روشن میشه
این زندانها یه چیزی داره که بهش میگن خلوت تنهایی که سعید حجاریان ابطحی و... تو حرفاشون همشون اونجا به این رسیدن که کارهایی که میکردن ضد نظام خیلی کارای بدی بوده
اونقدر این خلوت تنهایی تاثیر داشته که آقای زید آبادی کلا قاطی کرده و اونجا رو با زندان انفرادی برای شصت روز اشتباه گرفته و گفته اونجا مثل قبره
شایدم قبر باشه آخه وقتی آدمها رو به زور تو جاییی مثل قبر میزاری که متنبه بشن ، یکهویی میزنه کنفیکون میشن البته اگر این وسط از صندلی برق و آفتاب سوزان و کتک استفاده کنی این قضیه اثرش زودتر معلوم میشه
ولی باید مواظب باشی که این جای بوسه ی فرشته ملائک دیگه روی صورت کسی که داره عوض میشه نمونه وگرنه (مثل مورد آقای ملکی) دیگه نمیتونن برادرای دادستانی ایشونو بیارن جلوی مردم حرفهای قشنگ قشنگ براشون بزنه .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر