۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

حکم اعدام محمدرضا علی زمانی و دو تن دیگر

اول خبری شنیدیم مبنی بر اینکه میخواند محمد رضا علی زمانی رو به دلیل شرکتش در جنبش سبز اعدام کنند
باز چشممون روشنتر شد و گفتن دو نفر دیگه رو هم باید به لیست اعدامی ها اضافه کرد .اونقر روشن شد چشامون که کور شدیم از این روشنی
زمانی که شنیدم هر کاری کردم که باورم بشه این خبر دروغه نشد مخصوصا که این خبر 19 مهر اعلام شده یعنی دور و بر روز جلوگیری از اجرای حکم اعدام در دنیا .
چون کلا اعدام یک حکم وحشیانست و زمانی آدم بیشتر ناراحت میشه که این حکم رو بخواند برای کسی اجرا کنند که به خاطر عقیدش که امری هست شخصی مجازات بشه .
آخه چرا یک نفر باید به خاطر عقیده توی این هزاره ی جدید اعدام بشه من نمیفهمم .تورو خدا اگه کسی یک دلیل توجیه کننده داره بده و بگه به فلان دلایل ، یک نفر که دارای پشمدان عقاید است باید از ادامه ی حیاتش محروم بشه.
این نارحتی من زمانی به اوج میرسه که میبینم علی زمانی دقیقا کاری رو کرده که به حکم شرف هر آزاده ای باید انجام میداده. یعنی رفته و از حقش دفاع کرده
کی میدونه شاید آقای علی زمانی توی تظاهرات دقیقا کنار یکی از ما ایستاده بوده و ما به عنوان همرزمهای ایشون علی رقم مخالفت احتمالی شخصی با انجمن پادشاهی و تنها به صرف ایرانی بودن ایشون ، تمام تلاشمون رو باید انجام بدیم ، تا از اعدام این مرد جلوگیری کنیم
چرا کسانی که باعث مرگ همراهان سبزمون در زندانها بودند حتی معرفی نشدند . چه برسد به اینکه طبق قانون همین اسلامی که آقایون ازش دم میزنند قصاص بشن بعد میان و از همراهان سبزمون محکوم به اعدام میکنن چون مثالا آقای علی زمانی دارای این عقیده است .
من فکر میکنم این مهم نیست که ما و جنبش ما متهم به حمایت از پهلوی یا مجاهدین میشه(که البته فکر میکنم پدرانمون یک بار جواب این دو گروه رو دادند) ولی برای من مهمه که یک ایرانی داره به خاطر عقیدش اعدام میشه و من نمیتونم راحت قبول کنم چون مطمئن هستم جنبش سبز ما از همون ابتدا سعی داشت ایرانی رو برای همه ی ایرانیان فراهم کنه .
الان هم آقای موسوی و کروبی دلاور می بایست اعلام موضع کنند .ماها همه منتظریم

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه



سلام میدونم لازم نیست تاکید کنم چون همه روز قدس رو با هم شرکت میکنیم


این اعلامیه توی خونه ی ما افتاده بود


مال چندتا بچه ی باغیرت مشهدیه به نام گروه سبز اندیشان مشهد

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

راهکارهای مقابله با اخلال روز قدس

شاید بعد از حدود 30سال این اولین راهپیمایی روز قدس مردمی در کشور ما باشد
برای مقابله ی مردمی میبایست ما نیز با شعار الله اکبر همراه شویم و بعد از چند الله اکبر هماهنگ با سرکوبگران شعار های خود را اعلام کنیم با این روش از سلاح آنان علیه خودشان استفاده میکنیم .
به هیچ وجه با این افراد سرکوبگر که غالبا (طبق موارد قبل) متمرکز درکنار هم هستند درگیر نشویم زیرا بهانه ای برای آنها به حهت خشونت خواهد بود .
و نکته ی بسیار مهم دیگر اینکه ما باید یک مسیر مخصوص به خود داشته باشیم و همه در یک مسیر از مسیرهای اعلام شده حضور یابیم و پراکنده نشویم

شب قدر سبز


کاربرد اعتراف گیری برای نظام

اعتراف گیری و هدف آن
مساله ی مهمی که اکنون قصد دارم به اون اشاره کنم ماهیت و همچنین مبنای تشکیل این دادگاههای فرمایشی در کشورمون هست .
در کل اگه بخواهیم یک نگاه کوچک به تاریخچه ی اینگونه از اعترافات داشته باشیم خواهیم دید که این موضوع در شوروی کمونیستی به کرات تکرار میشد و در زمان شانتاژسیاسی استالین نیز مانند امروز جمهوری اسلامی ، یک نفر مواضع و حتی اعقاید خود را به صورتی نمایشی به کلی تغییر میداده و حتی خودش و همراهانش را خائن میشمارده . به گونه ای که باور آن برای هر عقل سالمی بسیار سخت بود.البته بعدها مشخص شد که این دسته از اعترافات با تهدید کردن خانواده ی افراد بازداشتی و معترف انجام میشده و به این طریق متهم هر آنچه سرکوبگران از او می خواستند اعتراف میکرد و حتی اعترافات را کاملا حفظ میکرد و در دادگاه تحویل میداد.
اما هدف از این نوع اعتراف گیری ها در گذشته ی کمنیستی و امروزه ی حکومت اسلامی متفاوت است یا حد اقل این تفاوت در مبنای بنیادی این دوست که بروز میکند
در شوروی کمونیستی بخش عمده ای از کارکرد این اعترافها برای خوراندن به افکار عمومی در آن زمان بوده که به دلیل وسعت فراوان شوروی و از همه مهمتر محدودیت فراوان ارتباطی در آن وقت ، کاربرد داشته زیرا به دو دلیل وسعت و عدم ارتباط ، حالتی از ابهام و خلا در جامعه و اذهان پدید می آمد که این ابهام و خلا تنها با خوراکرسانی اطلاعاتی و خبر پراکنی رسانه های حزبی و دولتی پر می شد .اما در ایران امروز که از جامعه ای متحد تر ، محدودتر، جدیدتر و حتی فهیمتری تری نسبت به آن زمان شوروی برخوردار است این نوع از اعترافات در این زمینه کاربرد بسیار اندک و کمی دارد .
اصولا تاثیر این مطلب به کل رد نمیشه زیرا عمده طرفداران دولت بخش اقلیت و کوچکی از کل بدنه ی عوام تشکیل میشود که از اقشار شریف و به ترجیح یا به واقع ، قابل القاتری میباشند
اما تعداد این افراد به شدت رقمی پایین است که در معادلات خود نظام نیز این افراد کمتر به شمار می آیند . زیرا این ایشان به تدریج در جوار افرادی که دسترسی بهتری به رسانه های آزادتر دارند و در تجاور با جامعه ی آگاه ، تغییر موضع از طرفدار حکومت به ممتنع و حتی مخالف دولت میدهند . همانطوری که بعد از رسوایی های این اواخر در جمهوری اسلامی(تجاوز و خاکسپاری بی سروصدا) ، هم اکنون شاهد یک پتانسیل عظیم برای مخالفت در این قشر هستیم .در ضمن قالب مردم نیز نسبت به بی اعتبار بودن این اعترافات اشراف دارند .و امروز شاید بر کسی این مطلب پوشیده نباشد مگر آنکه خود فرد شرک جرم شکنجه ی جمهوری اسلامی باشد
اما حال با اینکه خود نظام نیز آگاهی دارد که این خوراک تبلیغاتی بسیار پلاسیده تر و کهنه تر از آن چیزی است که که مردم میدانن ،،پس چرا اکنون دست به چنین نمایشهایی میزند؟
در واقع هدف اصلی از این بازی های کلاسیک چیزی نیست جز ایجاد ترس برای دیگر فعالان و همچنین خود مردم
در واقع زمانی که حکومتهای دیکتاتور خود را در موضع ضعف میابند دست به چنین قدرت نمایی هایی میزنند تا از این طریق هم روحیه ی حامیان خود را بالا ببرند و هم ترسی بازدارنده در بین فعالان دیگر و مردم ایجاد نمایند
در واقع حکومت اسلامی ایران از روز اول انتخابات اقدام به این عمل کرد . اگر نگاهی بندازیم ابتدا در روزهای اول اعتراضات از بالای یک پایگاه بسیج به مردم تیراندازی شد که پس از آن این تیراندازی به شدت برای جمهوری اسلامی هزینه برداشت تا حدی که مردم به راحتی به دیگر پایگاههای سپاه و بسیج در مسیر خود حمله میکردند (البته اثبات اینکه خود اولین کشتار پشت بام دفتر بسیج نیز کار برنامه ریزی شده ای برای ترساندن مردم بوده در مقاله ای در پایین آمده)
بعد از آن اقدام به کشتار تصادفی کردند تا در هیچ نقطه ای مردم احساس امنیت در تظاهرات خود نداشته باشند ( مثلا مورد ن آقاسلطان) و بعد از آن در زندانها به زندانیان نیز تجاوز جنسی کرد تا این حس ترس از اعتراض در هر سطحی را در کل ایران ایجاد کند و اکنون نیز در حال ترساندن دیگر فعالان میباشند تا حتی دیگر افراد متنفذ و غیر قابل دسترسی چون مهدی هاشمی و محمد خاتمی نیز احساس امنیت نداشته باشند .
کل این مجموعه رفتار اقداماتی بابتترساندن مردم بوده که البته مرم تا حدی نشان داده اند که این ترساندنها زیاد کاری نیست و از ای روست که در یک حرکتی که همراه با پشتیبانی کروبی و پرزیدنت موسوی بوده حتی خامنه ای را به عقب راندیم
اما توجه داشته باشیم که نظام فقط و فقط از ادامه ی حرکت ما در رمضان میترسد و در صورت ادامه ی این حرکت کل برنامه ها و معادلات ایشان بی اعتبار میشود زیرا ادامه ی اعتراضات در رمضان چهره ی نظام را در آخرین خانه ی مانده برایشان مخدوش خواهد کرد

اعتراف گیرندگان دارای اختلالات روانی هستند


من مطالبی رو که این مدت به عنوان اعتراف از متهمان به اصطلاح خود کوتاگران، کودتای مخملی رو شنیدم و همه رو یک بررسی کلی کردم
توی اون یک روح مشترک ادبیاتی رو میبینید یعنی این حرفها دارای ساختار ادبیاتیی مشابه هستند که دو حالت داره اولی اینکه دقیقا اینها حرفهای یک نفره که از زبون چند نفر بیرون میاد یا چنان برای این افراد تکرار شده که براشون حتی ادبیاتشون هم کلیشه شده .
در مورد اعترافات حجاریان هم بگذریم که گفتیم چنان سطحش پایین بود که بعیده که این از کارهای آقای حجاریان باشه . (مقاله ی پایین رو بخونید)
در پایین گفتم که قویا معتقدم که کسی که این متن رو نوشته تحصیلات اسلامی داشته و نه مثل آقای حجاریان برخوردار از سطح علمی در ادامه هم باز میخوام بگم اثر فردی یا افرادی در متن اعترافها هست که به شدت تاکید بر خلوت تنهایی داره یا دارند و این نکته ای هست که طبق اصول فرا فکنانه میتونیم بگیم یا مریض روانی هست و خود به شدت در خلوت و دور از اجماع قرار داره و یا اینکه خودش در جایی مثل خلوتش هست که میفهمه کاری که داره میکنه اشتباهه
این در حالتی هستش که اعتراف کننده های بازداشت شده به این سرعت تغییر موضع نمیدن و باور تغییرات در مواضع و حتی عقاید در این حدش به شدت احمقانه هست .

طنز اعتراف گیری

سلام
. این جزو مقاله های جدیمه مثلا
برام این زندانهای جمهوری اسلامی جالبه . چونکه هر کی توش میره یکهویی متنبه میشه و از فرداش دیگه فقط از رهبری اطاعت میکنه و به کل گناهاشو اعتراف میکنه و طلب بخشش میکنه .و از اون طرف با دوتا بال و یک حلقه ی نور روی سرشون از زندان در میان و توی دادگاه سرودست میشکونن واسه اینکه اعتراف کنن (مورد سعید شریعتی) و اونقدر منور میشه چهره هاشون (مثل آقای احمد زید آبادی) که آدم گاهی تنش میخواره بره تو این زندانها شاید ما هم فرشته شدیم رفتیم بهشت (این خارشه چنان زیاده که هی چرت و پرت برای شما مینویسم که آخرش ببرنمون متنبه کنن ما رو)
البته ما که شانس نداریم شاید رفتیم زندان خدا از ما یک دروغگو درست کرد از همون دروغگوهایی که ادعا میکنن وقتی خواستن برادرای بسیجی و سرکوبگر بخاروننشون از شیشه نوشابه استفاده کردن و یکم پایینترو خاروندن اینجوری آدم متنبه نمیشه و فقط روشن میشه
این زندانها یه چیزی داره که بهش میگن خلوت تنهایی که سعید حجاریان ابطحی و... تو حرفاشون همشون اونجا به این رسیدن که کارهایی که میکردن ضد نظام خیلی کارای بدی بوده
اونقدر این خلوت تنهایی تاثیر داشته که آقای زید آبادی کلا قاطی کرده و اونجا رو با زندان انفرادی برای شصت روز اشتباه گرفته و گفته اونجا مثل قبره
شایدم قبر باشه آخه وقتی آدمها رو به زور تو جاییی مثل قبر میزاری که متنبه بشن ، یکهویی میزنه کنفیکون میشن البته اگر این وسط از صندلی برق و آفتاب سوزان و کتک استفاده کنی این قضیه اثرش زودتر معلوم میشه
ولی باید مواظب باشی که این جای بوسه ی فرشته ملائک دیگه روی صورت کسی که داره عوض میشه نمونه وگرنه (مثل مورد آقای ملکی) دیگه نمیتونن برادرای دادستانی ایشونو بیارن جلوی مردم حرفهای قشنگ قشنگ براشون بزنه .